حجه الاسلام محسن قرائتی در آیین تجلیل از شیخ مهدی مظاهری و معرفی ایشان به عنوان چهره ماندگار تبلیغ استان اصفهان در سال ۱۳۸۹ به بیان ویژگیهای شخصیتی این عالم خدوم پرداخت.
متن از روی سخنرانی ایشان در این مراسم پیادهسازی و تنظیم شده است.
حجه الاسلام محسن قرائتی در آیین تجلیل از شیخ مهدی مظاهری و معرفی ایشان به عنوان چهره ماندگار تبلیغ استان اصفهان در سال ۱۳۸۹ به بیان ویژگیهای شخصیتی این عالم خدوم پرداخت.
متن از روی سخنرانی ایشان در این مراسم پیادهسازی و تنظیم شده است.
این که آقای شیخ مهدی مظاهری مریدانی داشتند که بیش از ۵۰ سال به ایشان اعتماد داشتند و ایشان را در انجام امور خیر همراهی می کردند خود می تواند نقشه راهی باشد برای خیرین و بانیان امور خیر .
حجه الاسلام مهدی مظاهری بیش از ۵۵ سال دعای ابوحمزه را خواندند و شبهای ماه مبارک رمضان را احیاء گرفتند. این مسئله سادهای نیست. نباید از کنار این مسله به سادگی عبور کنیم. همین مراسم دعای ابوحمزه چنان آثار و برکاتی داشته است که واقعا میتوان گفت اصفهان را متحول کرد.
از کنار خود دعای ابوحمزه نباید به سادگی عبور کنیم. من زمانی در کانادا بودم سخنرانی می کردم، پس از سخنرانی فردی نزد من آمد و خود را پروفسور مولانا معرفی کرد و گفت: مرا میشناسید؟ گفتم خیر.
ایشان گفتند: من استادی هستم که سه روز آمریکا درس می دهم و سه روز کانادا از نظر تخصص و دانش هم سه چهار نفر در دنیا در سطح من هستند. ایشان در خصوص دعای ابوحمزه گفت: شما یک سطر از دعای ابوحمزه را برای ما گفتین ما تازه فهمیدیم این دعا چیست. اگر همه روانشناسان و جامعه شناسان روحانیون طلاب و …. را جمع کنند و بگویند شش ماه فرصت مطالعاتی دارید تا عوامل سقوط یک جامعه را شناسایی کنید کل نتیجه این همه تحقیق و زمان می شود یک سطر از دعای ابوحمزه.
« اللهم إنی أعوذ بک من الکسل و الفشل و الهم و الجبن و البخل و الغفله و القسوه و المسکنه و الفقر و الفاقه و کل بلیه و الفواحش ما ظهر منها و مابطن »
“خدایا ! به تو پناه می برم از تنبلی و سستی و اندوه و ترس و بزدلی و بخل و غفلت و قساوت و بیچارگی و فقر و تنگدستی و هر بلا و مصیبتی ، ونیز زشتی های آشکار و نهان”
در این یک سطر از دعای ابوحمزه تمام عوامل سقوط یک جامعه گفته شده است و ما نفهمیدیم دعای ابوحمزه چیست؟
این از بحث دعای ابوحمزه، اما ویژگیهای شخصیتی حجه الاسلام مهدی مظاهری به عنوان یک خیر، مبلغ، اصلاحگر جامعه و …
۱.دوری از پست و منصب و مسائل مادی
بسیاری از مشکلات ما در حوزه خیر و خیریه این است که اگر میخواهیم یک خیریه را راهاندازی کنیم به ویژه اگر فرد روحانی باشد میخواهد کلید گاوصندوق خیریه هم نزد خود ایشان باشد.
خوب نیمی از مشکلات ما بر سر همین مسئله است که می خواهیم مسئول پول هم باشیم، پول و پست فتنهآور است. اگر می خواهید دست به کار خیر بزنید مسئولیت مالی آن را به فرد امین دیگری بسپارید.
آقای مظاهری هم موسسه خیریه راه انداختند، هم کلید گاوصندوق دستشان نبود.
۲.همت بلند و اراده برای حل مشکلات
یکی دیگر از ویژگیهای فردی و مهم ایشان این بود که اگر تصمیم به اجرای کاری می گرفتند حتما آن را انجام می دادند. برای تحقق یک برنامه و هدف تمام تلاش و همتشان را به کار می گرفتند.
برای ایشان مهم نبود در یک جلسه چند نفر حضور دارند و یا چند نفر ممکن است برای انجام یک کار خیر با ایشان همراه شوند، اگر برایشان مسجل میشد کاری را باید انجام دهند، قطعا انجام میدادند.
۳.کمترین استفاده از بیتالمال و تکیه بر کمکهای مردمی
ممکن است خیرین برای ادامه راه خیر خود با مشکلاتی مواجه شوند و یا نیازمند کمکهای دولتی شوند، آنچه در مورد شیخ مهدی مظاهری مهم است این بود که ایشان هیچ گاه چشم انتظار دریافت کمکهای دولتی نبودند بلکه تلاش میکردند با تکیه بر کمکهای مردمی امور خیر را دنبال کنند. البته در بیان درخواست از مسئولان و ترغیب آنها فروگذار نبودند اما معطل کمک های دولتی نمی شدند.
۴.انتظار از دیگران نداشتند
یکی دیگر از خصوصیات اخلاقی ایشان این بود که همان طور که در بیان درخواست و ترغیب مردم به کمک تلاش میکردند، انتظار استجابت درخواست از طرف همه مردم را نداشتند.
یادم هست یک بار ایشان آبگوشتی بار گذاشتند و تعدادی از بازاریان را جمع کردند. یکی از بازاریان در این مجلس گفت: حاج آقا نخودی چند؟ یعنی این آبگوشت را چقدر میخواهید پای ما حساب کنید و هر نخود آن را چقدر با ما حساب می کنید. به نوعی به ایشان متلک انداختند، پسر حاج آقا گله مند شدند که حاج آقا چرا ایشان را دعوت کردید. ایشان گفتند: وظیفه من بود ایشان را دعوت کنم حال می خواهد کمک کند می خواهد نکند. مثل این است که موقع اذان باید اذان گفت و درب مسجد را باز نگه داشت حالا می خواهد کسی برای نماز بیاید یا نیاید.
۵.دنبال اسم و رسم نبودند
ایشان بیش از ۵۵ سال دعای ابوحمزه برگزار کردند، دهها خیریه و ساختمان خیریه را راه اندازی کردند، بانی و پیگیر دهها مسجد و حسینیه و زائر سرا بودند اما شما در سر درب این مراکز نامی از ایشان نمیبینید.
گاهی وقتها فردی یک چیز کوچک به جایی اهدا می کند، میدهد نامش را درشت روی آن حک کنند اما ایشان هیچ گاه عنایتی نداشتند که حتما نامشان در سر درب مکانی و یا جایی درج شود.
۶.جامع نگر بودند
برخی مردم هستند که فقط برای کمک به بیماران سرطانی کمک می کنند و یا فقط برای حضرت عباس (ع) نذر می کنند و هر چه می گوییم فلان شخص هم نیازمند کمک است و یا امام باقر (ع) هم هست، میگویند فقط همین.
در واقع برخی از مردم روی بعضی چیز ها بالغ هستند و بر برخی چیزهای دیگر بالغ نیستند اما ایشان جزو افرادی بود که روی همه چیز بالغ بود. وقتی کارهای خیر ایشان را بررسی می کنید می بینید ایشان بخش عظیمی از نیازهای جامعه خود را در نظر گرفته است. چه برای بیناها چه نابینایان چه آخوندا چه برای کت و شلواری ها چه برای بشاگرد چه برای لردگان و چه برای اصفهان. همه ایران نزد ایشان یک جور بود.
زمانی شخصی به ایشان گفت فلان کتاب را می خواهیم ترجمه کنیم به عربی، ایشان گفت: بروید ترجمه کنید، تعهد ۵۰ میلیون با من بروید و کار را آماده کنید.
ایشان کار نداشتند که عرب است یا عجم، زایشگاه است یا بیمارستان، حوزه علمیه یا حسینیه وقتی بر ضرورت نیاز واقف می شدند کار دیگر تمام بود.
۷.در بین مردم بودند
ایشان هیچ گاه خود را از مردم جدا نکردند و همواره در بین مردم بودند و با مردم در ارتباط بودند و بیشتر امور را در همین دیدارهای چهره به چهره دنبال میکردند.
۸. در اجرای امور وقفه نمی انداختند
لازم بود نیازی بر ایشان واقع شود کار دیگر تمام بود. ایشان نه تنها تا برآورده شدن کامل نیاز بلکه برای بعد از برطرف شدن نیاز هم برنامه ریزی و پیگیری می کردند.
یادم هست حدود ۴۰ سال پیش ایشان در یکی از کلاس های ما حضور پیدا کردند. فردای آن روز ایشان جمعی از روحانیون را به خانه خود دعوت کردند و در آن مجلس گفتند که کلاس ایشان برای دانش آموزان و نوجوانان مفید است. آن سال هیچ آخوندی را به مدارس راه نمی دادند، ایشان کاری کردند که مدیر کل آموزش و پرورش آن زمان ۸۰ مدرسه را به ما داد.
۹. هیچ گاه کارهای خود را بزرگ نمی دیدند
ایشان نه تنها هیچ گاه کارهای خود را بزرگ نمی دانستند، بلکه همواره به دیگران غبطه می خوردند و همواره این جمله بر زبانشان جاری بود که کاش فرصتی فراهم شود تا کارهای خیر بیشتری انجام دهم.
۱۰. اهتمام به گسترش دین و معارف و تربیت نیرو
برخی از خیرین هستند که تنها ساختمان می سازند و کارهای فرهنگی انجام نمی دهند. ایشان در حدود ۳۰ سال قبل مرکز دارالقرآن را در شهر اصفهان بنیان گذاشتند. ایشان با همان دید و نگرش جامع خود بحث ایجاد دانشگاه معارف قرآن و عترت(ع)اصفهان را دنبال کردند.
۱۱. نداشتن پست سیاسی
ایشان همواره چه در قبل از انقلاب چه بعد از پیروزی انقلاب و چه در زمان دوران دفاع مقدس و چه پس از آن از حامیان اصلی انقلاب و نظام و رهبری و نیروهای انقلابی بودند اما هیچ گاه وارد عرصه سیاست نشدند و پست سیاسی نگرفتند.
۱۲. نسبت به جناه و یا فرد سیاسی تعصب نداشتند
ایشان همواره خط و مشی اعتدال و تعادل را در پیش گرفتند و همواره حامی انقلاب و نظام و سیاسیون انقلابی و متدین بودند.
۱۳. مورد اعتماد مردم بودند
یک بحث خیلی مهم در مورد ایشان این است که مردم بیش از چهل سال است به ایشان پول می دهند. گاهی مردم برای بار اول و یا دوم و یا حتی سوم به شخصی پول می دهند، یک سال دو سال سه سال پول می دهند و بعد دیگر نمی دهند .
اما ایشان بیش از ۴۰ سال است مورد اعتماد مردم است و مردم به ایشان پول می دهند و این خود یکی از ویژگی های خاص ایشان است.
۱۴. علیرغم تمکن مالی خوب ساده زیست بودند
ایشان الحمد الله تمکن مالی خیلی خوبی دارند اما زندگی اشرافی ندارند.
گاهی افرادی هستند سوار بنز هم بشوند، زاهد هستند و گاهی افرادی هستند که سوار دوچرخه هم بشوند نمی توانند زاهد باشند. ایشان علیرغم این که از وضعیت مالی بسیار خوبی برخوردار هستند اما زندگی ساده و بی ریایی در پیش گرفتند و همواره در تلاش برای کمک به مردم و گره گشایی از مشکلات آنها بودند.
۱۵. در اصلاح ذات البین موفق بودند
چه بسیار افراد و گروه های که برای حل اختلاف و مناقشات به ایشان مراجعه می کردند و ایشان اختلافات و مناقشات بین آنها را مرتفع و رفع می کردند.
البته ایشان در این اصلاح ذات البین هم توفیقات بسیاری داشتد و موارد بسیاری بود که ایشان اختلاف بین دو نفر پول دار و کاسب را رفع می کردند و در اصطلاح ایشان را آشتی می داد و از همین آتشی دادن این دو نفر کمک مالی خوبی می گرفت برای مراکز خیریه، کمک به فقرا و گره گشایی از مشکلات مردم.
۱۶. مجالس دعای ایشان تک بعدی نبود
ایشان در مجالس دعا هم توسل میکردند هم موعظه می کرد و هم تفسیر می گفت و هم برای امور خیر از مردم کمک می گرفت یعنی چند کار را با هم انجام می دادند.
خدا رحمت کند آقای منصور زاده را ایشان می گفت: وسط دعای ابوحمزه ایشان می گفتند حالا مقداری پول بگیریم برای کوره ما فکر کردیم فرد نیازمند کور است بعد فهمیدیم نه می خواد پول جمع کند برای راه اندازی کوره آجر پزی.
ایشان در مجالس دعا هم اشک می ریختند و هم از مردم اشک می گرفتند، هم موعظه می کرد، هم تفسیر می گفت، هم توسل می کرد و هم برای کمک به فقرا پول جمع می کرد و چه توفیقی از این بالا تر .
۱۷. تذکر پذیر بودند
ویژگی دیگر شخصیتی ایشان تذکر پذیر بودن و انعطاف پذیر بودن ایشان بود این گونه نبودند که تنها روی کاری که می کنند اصرار داشته باشند یعنی حاضر بودند کار را اصلاح کنند و به جلو بروند انعطاف پذیر بودند.
۱۸. تیم سازی و شبکه سازی
یکی دیگر از خصوصیات بارز این شخص بزرگوار تیم سازی و شبکه سازی است ایشان در انجام امور تا حد ممکن تلاش می کردند به جوانان اعتماد کنند و امور را به دست ایشان بسپارند و کارها را به صورت تیمی و گروهی پیگیری کنند.
۱۹. تربیت نیروهای انقلابی
ایشان به دلیل ارتباط خوبی که با مردم و به ویژه جوانان داشتند و همچنین فضای معنوی خاصی که در مجالس دعای ایشان به وجود می آمد زمینه و بستر مناسبی را برای تربیت و بازگشت جوانان به راه راستین را فراهم می آوردند.
۲۰. استمرار در تلاش
خدا رحمت کند شهید محراب را ایشان می گفت یا کارهای ما اولش خراب می شود با ریا یا وسطش خراب می شود با عجب و یا آخرش خراب می شود با خبط.
ایشان همواره در تمام دوران زندگی خود تلاش کردند در مسیر راستین حرکت کنند و از این مسیر خارج نشود.
۲۱. متکی به یک شخص و مسئول نشدند
دوستی می گفت در سیاست بر اساس ورامین عمل کنید، یعنی جوری عمل کنید که اگر واو را برداشتیم بشود رامین اسم پسر، اگر ر را هم برداشتیم بشود امین اگر الف را برداشتیم بشود مین اگر میم را برداشتیم بشود ین ( واحد پول یک کشور) اگر ی را هم برداشتیم بشود نون.
ایشان به گونه ای عمل کردند که اگر دولت کمک نمی کرد مردم کمک می کردند، اگر یک بازاری کمک نمی کرد دیگری کمک می کرد. یعنی هیچ گاه خودشان را متکی به یک فرد، جناه، حزب و تاجر و کارخانه و شخص نکردند که اگر او کمک نکرد در کار گره بخورد.
۲۲. آخوند موفقی بودند
ایشان هم زندگی ساده ای داشتند و هم قدرت مالی خوبی داشتند، هم در بین مردم محبوب بودند و هم در بین مسئولان هم در بین روحانیون محبوب بودند و هم در بین بازاریان و هم دخترشان زن آخوند شدند.